دانش آشتیانی میگوید: وقتی امام بیانیه ورود بسیج به دانشگاهها را دادند با دوستان گفتوگو میکردیم که بحث حضرت امام این نیست که نهاد بسیج در دانشگاه تشکیل شود، بلکه میخواهند آن روحیه و توانمندی بسیجی وارد جنبههای علمی شود. در آن جلسات روی این نکته تأکید میکردیم، ولی آن آقایان میگفتند که شروع فرمان امام این است که باید نهاد بسیج در دانشگاه تشکیل شود. ما هم مخالفت میکردیم و میگفتیم قبل از انقلاب هم شبیه همین مسئله پیش آمد که عدهای از نیروهای سرباز شاه میخواستند وارد دانشگاه شوند، اما دانشجوها مخالفت میکردند و این مسئله همین تلقی را دوباره زنده میکند.
در زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، آقای دکتر معین از من خواستند در جلسه حاضر شوم. در آن جلسه آقایان محسن رضایی، افشار و فیروزآبادی هم آمدند و نظر خود را گفتند. طرح ما این بود که بسیج در همان پایگاههای خارج از دانشگاه بماند و اگر دانشجویی تمایل به حضور داشت برود و در همان مناطق ثبتنام کند، ما هم همکاری میکنیم و فرمهای عضویت را از طریق نهادهای فرهنگی داخل دانشگاه به افراد علاقهمند میرسانیم. آنها مخالفت میکردند و ما نیز تبعات حضور بسیج در دانشگاه را یادآوری میکردیم. یادم میآید که آقای هاشمی هم تقریباً نظر ما را داشت. در نهایت رأیگیری شد و نظر ما تأیید شد. از جلسه که بیرون آمدیم، آن دوستان به من گفتند که شما خیانت بزرگی به دانشگاهها کردید.
بررسی دانش آشتیانی نشان میدهد که دولتیها بار دیگر در ادامه روند گذشته خود، بر معرفی گزینههای مسئلهدار تأکید دارند و این بار در شرایطی فخرالدین دانش به مجلس معرفی شده است که وی از مرتبطین نزدیک به جبهه منحله مشارکت و قائم مقام معین در وزارت علوم دولت اصلاحات بوده است. وی در فتنه 88 به علت ارتکاب مسائل امنیتی توسط نهادهای ذیربط احضار شد و هم اکنون نیز عضو حلقه اصلی جریان فتنه در وزارت علوم به شمار میرود.
حالا ايشون كه وضع و حالش معلومه چرا حاج حسن اونو معرفي كرد براي وزارت علوم؟ اصلا چرا تا حالا يك گزينه مناسب براي اين وزارتخانه مهم پيشنهاد نداد؟ چرا به نامه چند صد استاد برجسته دانشگاه براي انتخاب وزير علوم توجهي نكرد؟ چرا به نامه هاي فراوان دانشجويان و تشكل هاي دانشجويي بها نداد؟
نظرات شما عزیزان: